إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  •   آیا حقوق افراد و حاکمیت مردمی می‌‌تواند در ایمان ریشه داشته باشد؟
    چند قرن پیش اگر یک حقوقدان مسلمان تصمیم می‌گرفت رساله‌ای در مورد اسلام و حکومت بنویسد، آن را با تمایزگذاری میان سه نوع نظام سیاسی آغاز می‌کرد. اولین نظام را طبیعی می‌نامید -مانند وضعیت بدوی طبیعت، دنیایی نامتمدن و پرآشوب که قدرتمندترین افراد ظالمانه بر سایرین حکومت می‌کردند. به جای قانون، رسوم حکمفرما بود و به جای دولت، بزرگان قبیله که تنها مادامی که قوی‌ترین بودند مورد پیروی قرار می‌گرفتند.

  • پاسخ من به این مجموعه مقالات با ارزش با نقل یک واقعه‌ی نسبتاً کم‌اهمیت آغاز می‌شود. چند هفته قبل، در حالی که یک بار دیگر صفحه‌ی نمایش‌های فوق امنیتی همیشگی، نگاه‌های مظنونانه نیروهای امنیتی، و نگرانی در مورد تبدیل شدن به قربانی ناخواسته یک حمله تروریستی مرا احاطه نموده بود، از لس‌آنجلس به نیویورک پرواز کردم تا در مورد تساهل در اسلام سخنرانی کنم.

  • حملات تروریستی به نیویورک و پنتاگون توجهات را به وضعیت الهیات اسلامی معطوف نموده است. برای اکثر آمریکایی‌ها بی‌تفاوتی کامل بعضی از مسلمانان نسبت به ارزش زندگی و دشمنی تمام عیارشان با ایالات متحده یک شُک بزرگ محسوب می‌شد. بعضی دیگر، این حملات را گواهی بر ادعای خود مبنی بر برخورد تمدن‌ها تلقی می‌کردند.